حدیث موضوعی امام علی(ع) صدای عدالت انسانی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امام علی(ع) صدای عدالت انسانی
بذره ، گـر نظـر لطـف بـو تـراب کـند / به آسمان رود و کـار آفـتـاب کـند 
ثامن تم
طراح قالب
ثامن تـــم
روزشمار محرم عاشورا

آیات نازله در باره على علیه السلام

انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون (سوره مائده آیه 55)

بنا بنقل مفسرین و مورخین عامه و خاصه آیات زیادى (بیش از سیصد آیه) در باره ولایت على علیه السلام و فضائل و مناقب آنحضرت در قرآن کریم آمده است که نقل همه آنها از عهده این کتاب خارج است لذا ما در اینجا فقط بنقل چند مورد از کتب معتبره اهل سنت اشاره مینمائیم که جاى چون و چرا براى آنان باقى نماند.

1ـ آیه تبلیغـابو اسحق ثعلبى در تفسیر خود و طبرى در کتاب الولایة و ابن صباغ مالکى و همچنین دیگران نوشته‏اند که آیه تبلیغ یعنى آیه 67 سوره مائده یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک...در باره على علیه السلام نازل شد و رسول خدا صلى الله علیه و آله دست على را گرفت و فرمود:من کنت مولاه فعلى مولاه اللهم و ال من والاه.... (1)

چون در باره نزول این آیه و جریان غدیر خم در فصل ششم بخش یکم توضیحات کافى داده شده لذا در اینجا از تکرار آن صرفنظر میشود.

2ـ آیه ولایتـعموم مفسرین و محدثین مانند فخر رازى و نیشابورى و زمخشرى و دیگران از ابن عباس و ابوذر و سایرین نقل کرده‏اند که روزى سائلى در مسجد از مردم سؤال نمود و کسى چیزى باو نداد،على علیه السلام که مشغول نماز و در حال رکوع بود با انگشت دست راست اشاره بسائل نمود و سائل متوجه شد وآمد انگشتر را از دست او خارج نمود و آیه انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون (2) .نازل گشت یعنى ولى و صاحب اختیار شما فقط خدا و رسول او و مؤمنینى هستند که نماز را بر پا میدارند و در حال رکوع زکوة میدهند. (اگر چه مؤمنین را بصیغه جمع آورده که در حال رکوع صدقه میدهند ولى در خارج مصداق واقعى آن منحصر بفرد بوده و على علیه السلام میباشد،بعضى هم گفته‏اند چون ائمه دیگر نیز داراى مقام ولایت بوده و اولاد معصومین على علیه السلام میباشند لذا بصیغه جمع قید شده است.) .

در آنحال رسول اکرم صلى الله علیه و آله از سائل پرسید آیا کسى بتو چیزى داد؟سائل ضمن اشاره بعلى علیه السلام عرض کرد این انگشتر را او بمن داد (3) .

برای مشاهده ادامه مطلب اینجا کلیک کنید...

جمعه 92/2/6 .:. 9:42 عصر .:. محمد محمدپور حسین آبادی یاعلی بگو و نظربده ( یاعلی)

امام امین خدا است در میان خلقش،و حجت اوست بر بندگانش،و جانشین‏اوست در شهرهایش و بسوى خدا دعوت کننده و از حقوق او دفاع کننده است.

امام از گناهان پاک و از عیوب منزه و بر کنار است و بعلم و دانش مخصوص،و حلم را شعار خود ساخته است.

امام موجب نظام دین و باعث عزت مسلمین و خشم براى منافقین و سبب هلاک کافرین است.

امام یگانه روزگار خویش است کسى با او همطراز نشود و هیچ دانشمندى با او برابرى نکند و او را مانند و نظیرى (غیر از امام دیگر) نباشد تمام فضیلت مخصوص اوست بدون اینکه محتاج بطلب و اکتساب از غیر بوده باشد بلکه این مواهب از جانب خداى بخشنده باو عطاء شده و اختصاص یافته است.

پس کیست که بتواند بمقام معرفت امام برسد و یا امکان اختیار و انتخاب امام را داشته باشد؟

هیهات،هیهات،در این کار خردها گمراه گشته و بردبارها بیراهه رفته و عقل‏ها سرگردان مانده و دیدگان بیفروغ گشته و بزرگان کوچک شده و حکماء متحیر و سخنوران در محصور و خردمندان در نادانى و شعراء و ادبا عاجز بوده و سخندانان در مانده‏اند که بتوانند شأنى از شئون و اوصاف امام و یا فضیلتى از فضائل او را توصیف کنند و همگى بعجز و قصور خود معترف گشته‏اند در اینصورت چگونه میشود که تمام فضائل امام بتوصیف در آید یا مطلبى از کار امام فهمیده شود و یا کسى پیدا گردد که جایگزین او گشته و اظهار بى نیازى کند؟

نه،چگونه و از کجا چنین چیزى ممکن است در حالیکه امام مانند ستاره‏اى است که افق حقیقتش از دسترس مردم و توصیف وصف کنندگان بسى بلندتر است پس اختیار مردم کجا و امام کجا و عقول مردم کجا و او کجا و مانند او کجا پیدا میشود؟

برای مشاهده ادامه مطلب اینجا کلیک کنید...

جمعه 92/2/6 .:. 9:39 عصر .:. محمد محمدپور حسین آبادی یاعلی بگو و نظربده ( یاعلی)

لزوم وجود امام پس از رحلت پیغمبر صلى الله علیه و آله بمنظور جانشینى آنحضرت براى رهبرى ملت اسلام بطوریکه اطاعت او بر تمام امت لازم و واجب باشد مورد تأیید فریقین خاصه و عامه است زیرا هیچ سازمان و اجتماعى بدون ریاست و رهبرى نمیتواند ببقاء خود ادامه دهد ولى بحث در اینست که چه کسى باید جانشین پیغمبر صلى الله علیه و آله شود و چه شرایط و خصوصیاتى را داشته باشد و چه کسى او را بدین مقام منصوب سازد؟اهل سنت هر حکومتى را که بوسیله یک فرد مسلمان مستقر گردد خلافت اسلامى دانسته و جانشین پیغمبر صلى الله علیه و آله را هم منتخب از طرف مردم میدانند در نتیجه بعصمت خلیفه قائل نبوده و خلافت اسلامى را در ردیف حکومتهاى بشرى بشمار میآوردند و فقط بطرز رفتار خلفاء و چگونگى اعمال آنها نظر دارند که با مردم بعدل و داد رفتار نمایند!

اما بعقیده شیعه امامت منصب الهى بوده و تالى نبوت است و همچنانکه پیغمبر صلى الله علیه و آله از جانب خدا مبعوث شده است امام نیز باید از ناحیه خدا تعیین گردد و علاوه بر داشتن افضلیت نسبت بقاطبه مردم در کلیه سجایاى اخلاقى و فضائل نفسانى،عصمت او هم در درجه اول شرایط لازمه است و این مقام فوق تشخیص مردم است بنا بر این اجماع و انتخاب مسلمین شرط امامت نیست و قبول و یا تسلیم مسلمین نیز دلیل امامت نمیباشد اگر چه امام براى حفظ اساس دین بظاهر مجبوربتقیه و بیعت باشد.

البته لفظ امام را بمعنى لغوى آن بهر پیشوائى میتوان گفت مانند امام جماعت (در نماز) حتى به پیشوایان کفر نیز اطلاق میشود چنانکه خداوند در قرآن کریم فرماید:فقاتلوا ائمة الکفر انهم لا ایمان لهم (1) .

ولى امامت در اصطلاح علم کلام و بمعنى مخصوص آن که جانشینى پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله است عبارت از ریاست عمومى الهیه است بر همه مردم در امور دنیا و دین که بر تمام افراد امت متابعت از صاحب چنین مقامى لازم و واجب است،بعبارت دیگر امام و جانشین پیغمبر باید ریاست و رهبرى جامعه اسلامى را در سه جهت (از لحاظ حکومتـبیان معارف و احکام دینىـرهبرى و ارشاد حیات معنوى) بعهده بگیرد و پر واضح است که چنین کسى باید از جانب خداوند تعیین و منصوب گردد و مؤید بالهامات ربانى باشد زیرا همچنانکه براى بوجود آمدن دینى پیغمبرى از طرف خداوند تعالى مبعوث میشود براى حفظ و بقاى آن دین نیز تعیین و نصب امام از جانب خدا لازم و ضرورى میباشد.

برای مشاهده ادامه مطلب اینجا کلیک کنید...

جمعه 92/2/6 .:. 9:37 عصر .:. محمد محمدپور حسین آبادی یاعلی بگو و نظربده ( یاعلی)

علی جان..سر به زیرم و خجالت زده..هر چقدر فکر میکنم به نتیجه ای نمی رسم..آیا من کمترین شایسته این همه لطف و کرم شما هستم..کاش بتوانم کاری کنم..کاش بتوانم قدمی بردارم..دلم گرفته آقا.. اشکهایم را ببین آقا..خودتان می دانید چه می گویم و چه می خواهم..پس خودتان دستم را بگیرید..شما که فرزندتان، اسوه عشق و ایثار و وفاداری است، باب الحوائج است..عباستان را میگویم آقا..ادعای شیعه بودن ندارم..شیعه و این همه عصیانگری؟؟!!! شیعه و این همه بی وفایی؟؟!!فقط رخصت دهید تا محب شما و خانوده تان باشم..من این عشق را دوست دارم..این دوست داشتن را از من نگیرید.تنها دار و ندارم حب شماست..شما را به عباستان قسم میدهم..کاش بتوانم با رخصتتان فاصله ام را با شما کم کنم و یاور مهدیتان باشم..کاش..کاش که این فاصله را کم کنم..

کاش که این فاصله را کم کنم


جمعه 92/2/6 .:. 12:4 عصر .:. محمد محمدپور حسین آبادی یاعلی بگو و نظربده ( یاعلی)

علی(ع)

و الذین معه اشداء على الکفار رحماء بینهم.(سوره فتح آیه 29)

بقاى هر اجتماعى بمحبت و جاذبه افراد وابسته است،محبت و عاطفه در قلب پاک و نفس سلیم پرورش یابد و کسى که واجد چنین صفات عالیه باشد در فکر دیگران بوده و حتى آسایش آنها را براحتى خود ترجیح میدهد.على علیه السلام مظهر محبت و عاطفه بود او رنج میکشید و کار میکرد و سر انجام مزد کار خود را صرف بیچارگان و درماندگان مى‏نمود.

على علیه السلام براى نیازمندان و ستمکشان پناهگاه بزرگى بود او پدر یتیمان و فریاد رس بیوه زنان و دستگیر درماندگان و یاور ضعیفان بود،در زمان خلافت خود شبها از خانه بیرون میآمد و در تاریکى شب خرما و نان براى مساکین و بیوه زنان مى‏برد و بصورت مرد نا شناس از در خانه آنها آذوقه و پول میداد بدون اینکه کسى بشناسد که این مرد خیر و نوع پرور کیست؟

على علیه السلام هر کجا یتیمى میدید مانند پدرى مهربان دست نوازش بسر او میکشید و برایش خوراک و پوشاک میداد.آنحضرت روزى در کوچه میرفت زنى را دید که مشک آب بر دوش گرفته و بخانه مى‏برد و از سنگینى مشک ناراحت بود،على علیه السلام مشک را از زن گرفت و بمنزل وى رسانید و از طرز معیشت زن جویا شد،آنزن بدون اینکه او را بشناسد گفت شوهرم از جانب على بمأموریت جنگى رفت و بشهادت رسید و من از روى ناچارى براى تهیه معاش خود و بچه‏هایم بخدمتگزارى مردم پرداختم.على علیه السلام از شنیدن این سخن خاطر مبارکش دیگر گونه شد و شب را با ناراحتى بسر برد چون صبح شد زنبیلى از آرد و خرما برداشت و بخانه آنزن رفت و گفت من همان کسى هستم که در آوردن مشک آب بتو کمک کردم زن آذوقه را گرفت و از او تشکر نمود و گفت خدا میان من و على حکم کند که فرزندان من یتیم و بى غذا مانده‏اند على علیه السلام وارد خانه شد و فرمود من براى خدمت تو و کسب ثواب حاضر هستم من کودکان ترا نگه میدارم و تو نان بپز آن زن مشغول پختن نان شد و على علیه السلام هم کودکان یتیم را روى زانوى خود نشانید و در حالیکه اشک از چشمان مبارکش فرو میغلطید خرما بدهان آنها میگذاشت و میفرمود اى بچه‏هاى من،اگر على نتوانسته است بکار شما برسد او را حلال کنید که وى تعمدى نداشته است،چون تنور روشن شد و حرارت آن بصورت مبارک آنجناب رسید پیش خود گفت اى على گرمى آتش را بچش و از حرارت آتش دوزخ بیمناک باش اینست سزاى کسى که از حال یتیمان و بیوه زنان بى خبر باشد!

برای مشاهده ادامه مطلب اینجا کلیک کنید...

جمعه 92/2/6 .:. 11:23 صبح .:. محمد محمدپور حسین آبادی یاعلی بگو و نظربده ( یاعلی)

یا علی(ع)

فان فى العدل سعة و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق (نهج البلاغهـاز کلام 15)

على علیه السلام مرد حق و عدالت بود و در این امر بقدرى شدت عمل بخرج میداد که فرزند دلبند خود را با سیاه حبشى یکسان میدید،آنحضرت از عمال خود باز جوئى میکرد و ستمگران را مجازات مینمود تا حق مظلومین را مسترد دارد بدینجهت فرمود:بینوایان ضعیف در نظر من عزیز و گردنکشان ستمگر پیش من ضعیفند.حکومت على علیه السلام بر پایه عدالت و تقوى و مساوات و مواسات استوار بود و در مسند قضا جز بحق حکم نمیداد و هیچ امرى و لو هر قدر خطیر و عظیم بود نمیتوانست رأى و اندیشه او را از مسیر حقیقت منحرف سازد.على علیه السلام خود را در برابر خدا نسبت برعایت حقوق بندگان مسئول میدانست و هدف او برقرارى عدالت اجتماعى بمعنى واقعى و حقیقتى آن بود و محال بود کوچکترین تبعیضى را حتى در باره نزدیکترین کسان خود اعمال نماید چنانکه برادرش عقیل هر قدر اصرار نمود نتوانست چیزى اضافه بر سهم مقررى خود از بیت المال مسلمین از آنحضرت دریابد و ماجراى قضیه آن در کلام خود آنجناب آمده است که فرماید:و الله لان ابیت على حسک السعدان مسهدا و اجر فى الاغلال مصفدا احب الى من القى الله و رسوله یوم القیامة ظالما لبعض العباد و غاصبا لشى‏ء من الحطام.. .

بخدا سوگند اگر شب را (تا صبح) بر روى خار سعدان (که به تیزى مشهور است) به بیدارى بگذرانم و مرا (دست و پا بسته) در زنجیرها بر روى آن خارهابکشند در نزد من بسى خوشتر است از اینکه در روز قیامت خدا و رسولش را ملاقات نمایم در حالیکه به بعضى از بندگان (خدا) ستم کرده و از مال دنیا چیزى غصب کرده باشم و چگونه بخاطر نفسى که با تندى و شتاب بسوى پوسیدگى برگشته و مدت طولانى در زیر خاک خواهد ماند بکسى ستم نمایم؟

جهت مشاهده ادامه مطلب اینجا کلیک کنید...

جمعه 92/2/6 .:. 11:20 صبح .:. محمد محمدپور حسین آبادی یاعلی بگو و نظربده ( یاعلی)

ألا و ان امامکم قد اکتفى من دنیاه بطمریه و من طعمه بقرصیه. (نهج البلاغه از نامه 45)

اگر على علیه السلام را در خوراک و پوشاک با دیگران قیاس کنند کسى را نمیتوان یافت که در اینمورد همانند او باشد،زیرا خوراک آنحضرت بسیار ساده و کم و بطور کلى نان جوینى بود که سبوس آنرا پاک نمیکردند و در مدت خلافتش حتى مقدار سابق هم بحد اقل خود رسید .

على علیه السلام هرگز دو خورشت یکجا صرف نکرد چنانکه در شب شهادتش نیز بدخترش ام کلثوم که براى او نان و شیر و نمک فراهم کرده بود فرمود مگر نمیدانى پدرت تا کنون بیش از یک غذا نخورده است؟شیر را بردار و همین نان و نمک کافى است!حضرت باقر علیه السلام فرمود بخدا سوگند شیوه على علیه السلام چنان بود که مانند بندگان غذا میخورد و بر زمین مى‏نشست،دو پیراهن سنبلانى میخرید و غلامش را مخیر مینمود که بهترین آنها را بردارد و خود آندیگرى را مى‏پوشید و اگر آستین و یا دامنش بلندتر بود آنرا قطع میکرد.در مدت پنج سال خلافتش آجرى روى آجر نگذاشت و طلا و نقره‏اى نیندوخت بمردم نان گندم و گوشت میخورانید و خود بمنزلش میرفت و نان جو با سرکه میخورد و هر گاه با دو کار خدا پسند روبرو میشد سخت‏ترین آنها را انتخاب میکرد و هزار بنده از دسترنج خود آزاد کرد که در آن دستش خاک آلود و صورتش عرق ریخته بود و کسى را تاب و توان کردار او نبود (1) .ابن جوزى مینویسد روزى عبد الله بن رزین بخانه على علیه السلام رفت و دید آنحضرت کمى گوشت و آرد جو با آب مخلوط کرده و در کاسه‏اى میجوشاند!عبد الله عرض کرد یا امیر المؤمنین این چه غذائى است که شما میخورید؟شما خلیفه مسلمین هستید و تمام بیت المال در دست شما است و شما مجازید که باندازه سد جوع از اغذیه قوى طعام بخورید.على علیه السلام فرمود براى والى مسلمین بیش از این جائز نیست!

عبد الله بن ابى رافع گوید روز عید بخدمت على علیه السلام رفتم انبانى که مهر شده بود نزدش آوردند و در داخل آن نان جوین خشگ و کوبیده بدیدم که آنحضرت از آن تناول فرمود،عرض کردم یا امیر المؤمنین این انبان را براى چه مهر میکنید؟فرمود:خفت هذین الولدین ان یلینا بسمن او زیت.یعنى براى آن مهر میکنم که میترسم این دو فرزندم (حسنین علیهما السلام) آنرا با روغن و یا زیت نرمش کنند!

جهت مشاهده ادامه مطلب اینجا کلیک کنید...

جمعه 92/2/6 .:. 11:18 صبح .:. محمد محمدپور حسین آبادی یاعلی بگو و نظربده ( یاعلی)

اما الفصاحة فهو (على علیه السلام) امام الفصحاء و سید البلغاء و عن کلامه قیل دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوقین.

(ابن ابى الحدید)

نطق آدمى از نظر علم منطق فصل ممیز انسان از حیوانات دیگر است که خداوند بحکمت بالغه خویش آنرا وسیله امتیاز او قرار داده است چنانکه فرماید:خلق الانسان علمه البیان (1) .

گوهر نفس که حقیقت آدمى است با سخنورى تجلى کند و بقول سعدى:

تا مرد سخن نگفته باشد 
عیب و هنرش نهفته باشد

و بهمین جهت خود امام فرماید:المرء مخبوء تحت لسانه.یعنى مرد در زیر زبانش نهفته است،و هر قدر شیوائى و رسائى سخن بیشتر باشد تأثیرش در شنونده بطور مطلوب خواهد بود.

در دوران جاهلیت مقارن ظهور اسلام در عربستان فصحائى مانند امرء القیس و غیره که اشعار سحر انگیز میسرودند وجود داشتند ولى فصاحت کلام على علیه السلام همه فصحاى عرب را بتحیر و تعجب وا داشت و بالاتفاق در برابر کلام او درمانده شده و او را امیر سخن نامیدند.

ابن ابى الحدید گوید او پیشواى فصحاء و استاد بلغاء است و در شأن کلامش گفته‏اند از سخن خدا فروتر و از سخن مردمان فراتر است و تمام فصحاء فن خطابه و سخنورى را از سخنان و خطب او آموخته‏اند و اضافه میکند که براى اثبات درجه‏اعلاى فصاحت و بلاغت او همین نهج البلاغه که من بشرحش اقدام مینمایم کافى است که هیچ یک از فصحاى صحابه یک عشر آن حتى نصف عشر آنرا نمى‏توانند تدوین کنند (2) .

برای مشاهده ادامه مطلب اینجا کلیک کنید...

جمعه 92/2/6 .:. 11:16 صبح .:. محمد محمدپور حسین آبادی یاعلی بگو و نظربده ( یاعلی)

اذا جادت الدنیا علیک فجد بها على الناس طرا انها تتقلب فلا الجود یفنیها اذا هى اقبلت و لا البخل یبقیها اذا هى تذهب (على علیه السلام)

سخاوت از طبع کریم خیزد و محبت و جاذبه را میان افراد اجتماع برقرار میسازد،شخص سخى هر عیبى داشته باشد در انظار عموم مورد محبت است.

على علیه السلام در سخاوت مشهور و کعبه آمال مستمندان و بیچارگان بود هر کسى را فقر و نیازى میرسید دست حاجت پیش على علیه السلام مى‏برد و آنحضرت با نجابت و اصالتى که در فطرت او بود حاضر نمیشد آبروى سائل ریخته شود.

حارث حمدانى دست نیاز پیش على علیه السلام برد،حضرت فرمود آیا مرا شایسته پرسش دانسته‏اى؟

عرض کرد بلى یا امیر المؤمنین،على علیه السلام فورا چراغ را خاموش کرد و گفت این عمل براى آن کردم که ترا در اظهار مطلب خفت و شکستى نباشد.

روزى مستمندى بعلى علیه السلام وارد شد و وجهى تقاضا کرد،على علیه السلام بعامل خود فرمود او را هزار دینار بدهد عامل پرسید از طلا باشد یا نقره؟فرمود براى من فرقى ندارد هر کدام که بدرد حاجتمند بیشتر میخورد از آن بده.

معاویه که دشمن سرسخت آنحضرت بود روزى از یکى پرسید:از کجا میآئى؟

آن شخص از راه تملق گفت از پیش على که بخیل‏ترین مردم است!معاویه گفت واى بر تو از على سخى‏تر کسى بدنیا نیامده است اگر او را انبارى از کاه و انبارى از طلا باشد طلا را زودتر از کاه میبخشد.

برای مشاهده ادامه مطلب اینجا کلیک کنید...

جمعه 92/2/6 .:. 11:13 صبح .:. محمد محمدپور حسین آبادی یاعلی بگو و نظربده ( یاعلی)

ان عضک الدهر فانتظر فرجا فانه نازل بمنتظره او مسک الضر و ابتلیت به فاصبر فان الرخاء فى اثره (على علیه السلام)

صبر و حلم از صفات فاضله نفسانى است و از نظر علم النفس معرف علو همت و بلندى نظر و غلبه بر امیال درونى است و تسکین دردها و آلام روحى بوسیله صبر و شکیبائى انجام میگیرد .

صبر،تحمل شداید و نا ملایمات است و یا شکیبائى در انجام واجبات و یا تحمل بر خوردارى از ارتکاب معاصى و محرمات است و در هر حال این صفت زینت آدمى است و هر کسى باید خود را بزیور صبر آراسته نماید.

على علیه السلام از هر جهت صبور و شکیبا و حلیم بود زیرا رفتار او خود مبین حالات او بود حتى در جنگها نیز صبر و بردبارى میکرد تا دشمن ابتداء بیشرمى و تجاوز را آشکار مینمود .

على علیه السلام در حلم و بردبارى بحد کمال بود و تا حریم دین و شرافت انسانى را در معرض تهاجم و تجاوز نمیدید صبر و حوصله بخرج میداد ولى در مقابل دفاع از حقیقت از هیچ حادثه‏اى رو گردان نبود.معاویه را نیز بحلم ستوده‏اند اما حلم معاویه تصنعى و ساختگى بوده و از روى سیاست و حیله‏گرى و براى حفظ منافع مادى بود در حالیکه حلم على علیه السلام فضیلت اخلاقى محسوب شده و براى احیاء حق و پیشرفت دین و هدایت گمراهان بود.

در تمام غزوات پیغمبر صلى الله علیه و آله رنج و مشقت کارزار را تحمل نمود و از آن بزرگوار حمایت کرد و هر گونه سختى و ناراحتى را درباره اشاعه و ترویج دین با کمال خوشروئى پذیرفت .

رسول اکرم صلى الله علیه و آله از فتنه‏هائى که پس از رحلتش در امر خلافت بوجود آمد او را آگاه کرده بصبر و تحمل توصیه فرمود،على علیه السلام نیز مصلحة براى حفظ ظاهر اسلام مدت 25 سال در نهایت سختى صبر نمود چنانکه فرماید:فصبرت و فى العین قذى و فى الحلق شجى .یعنى من مانند کسى صبر کردم که گوئى خارى در چشمش خلیده و استخوانى در گلویش گیر کرده باشد.

برای مشاهده ادامه مطلب اینجا کلیک کنید...

جمعه 92/2/6 .:. 11:7 صبح .:. محمد محمدپور حسین آبادی یاعلی بگو و نظربده ( یاعلی)
.:.  کدنویسی : وبلاگ اسکین  .:.  گرافیک : ثامن تم  .:.
روزشمار غدیر
درباره نویسنده وبلاگ

باسلام.بنده محمد محمدپور حسین آبادی متولد شهریور 1370 دانشجوی مقطع کارشناسی رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه آزاد واحد کرج هستم. این وبلاگ رو به پیشنهاد دکتر احمد شفازاده، مدرس درس تفسیر موضوعی نهج البلاغه راه انداختم و زیر نظر ایشان وبلاگم رو به روزرسانی می کنم. امیدوارم بتونم یه قطره کوچک از دریای بزرگی و علم مولای خوبیها حضرت علی(ع) رو تو این وبلاگ قرار بدم. به این امید که شامل الطاف الهی قرار بگیریم...یاعلی
آمار یا علی های وبلاگ


یا علی های امروز: 52
یا علی های دیروز: 19
کل یاعلی ها: 157393
روزشمار فاطمیه اوقات شرعی