امام علی(ع) صدای عدالت انسانی بذره ، گـر نظـر لطـف بـو تـراب کـند / به آسمان رود و کـار آفـتـاب کـند
| ||
|
الهى انت ذو فضل و من و انى ذو خطایا فاعف عنى و ظنى فیک یا ربى جمیل فحقق یا الهى حسن ظنى. (على علیه السلام) ایا من لیس لى منک المجیر ترجمه ـاى کسیکه غیر از تو مرا پناه دهندهاى نیست،از عذاب و عقوبت تو بعفو و بخشش تو پناه مىبرم. ـمن آن بندهاى هستم که بتمام گناهانم اقرار میکنم،و تو هم خداى بزرگ و بى نیاز و آمرزندهاى . ـپس اگر مرا عقوبت فرمائى گناه از من است (و تو عادلى) و اگر بیامرزى در اینصورت تو (بآمرزیدن) سزاوارترى. فلا تجزع اذا اعسرت یوما ترجمه: ـاگر روزى دچار سختى و مشکلات شدى بىتابى مکن که در یک دوران طولانى در فراخى بودهاى . ـاز لطف خداوند مأیوس مباش که یأس (از رحمت خدا) کفر است،شاید خداوند ترا باندک زمانى بىنیاز کند. ـبپروردگار خود گمان بد مبر زیرا که خداوند (مهربان) بنیکوئى کردن سزاوارتر است. ـسختى را دیدى که بدنبال آن فراخى است و قول خدا راستتر از هر قولى است (اشاره است بایه شریفه ان مع العسر یسرا و آیه و من اصدق من الله قیلا) . (3) اربعة فى الناس میزتهم ترجمه ـچهار نفر را من در میان مردم تشخیص دادهام که احوال آنها واضح وآشکار است. (بطور کلى مردم چهار نوعند) . ـیکى از آنها امور دنیایش بسختى و تنگى است ولى بدنبال آن آخرت نیکوئى دارد. ـو یکى هم دنیایش پسندیده است (دنیا را بخوشى و راحتى میگذراند) ولى پس از آن دیگر آخرتى براى او نخواهد بود. (آخرتش خراب است.) ـو یکى هم بر هر دو موفق و فائز گشته و او دنیا را با آخرت جمع کرده است. ـو یکى هم از میان آنها تبهکارى است که نه دنیا دارد نه آخرت. (4) اذا عاش امرء ستین حولا ترجمه ـچون کسى شصت سال زندگى کند نصف آنرا شبها از بین مىبرند. ـو نصف باقیمانده هم در غفلت و نادانى میگذرد که انسان چپ و راستش را نمیشناسد. ـو یک سیم نصف عمر نیز صرف آرزوها و حرص و اشتغال بکسب و اهل و عیال میگردد. ـو باقیمانده عمر هم بیماریها و پیرى و قصد کوچ کردن و انتقال از دنیاى فانى است. ـپس دوست داشتن شخص طول عمر را نادانى است و قسمت او بر این مثال است. (5) صن النفس و احملها على ما یزینها ترجمه ـنفس را (از آلایش) نگاهدار و وادارش کن بر آنچه او را زینت دهد تا بسلامت زندگى کنى و در باره تو نیکو گویند. ـاگر امروز روزى بر تو تنگ شده تا فردا صبر کن که شاید نکبتها و گرفتاریهاى روزگار از تو بر طرف شوند. ـشخص غنى النفس عزیز است اگر چه مالش هم کم باشد و توانگر (بوسیله مال) بى نیاز است (اما) خوار و ذلیل است. ـدر دوستى شخص متلون خیرى نیست چون بهر طرف که باد میوزد او هم بدان طرف میل میکند. ـ (چنین شخصى) موقعى بخشنده است که تو از گرفتن مال او بى نیاز باشى ولى موقع برداشتن بار فقر از دوش تو بخیل است. ـپس چقدر زیادند دوستان موقعى که آنها را میشمارى و لکن آنان در موقعگرفتاریها و حوادث کماند. (6) و من کرمت طبائعه تحلى ترجمه ـهر کسیکه سرشتهاى او شریف و عزیز باشد باداب فاضله و نیکو آراسته میگردد. ـو کسیکه حرص و طمعش از دنیا کم باشد لباسهاى امن و امان را مىپوشد. ـپس اگر روزگار بتو حیله و غدر کند صبر کن و باستعانت از خداوند خوى و روش نیکو داشته باش. ـو در خانه ذلت و خوارى ساکن مباش که ذلت قرین و همراه پستى و کوچکى است. ـو اگر صاحب کرمى ترا عطاى نیکو کند پس با زبان خوش و شیرین از او سپاسگزارى کن. (7) و کم لله من لطف خفى ـچه بسا براى خدا لطف پوشیدهاى است که مخفى بودن آن از فهم شخص زیرک پوشیده است. ـو چه بسا گشایشى که پس از سختى میآید و گرفتگى و اندوه را از دل محزون بر طرف میکند . ـاگر روزى راه چاره جوئیها بر تو تنگ گردید پس بخداى یگانه و فرد و بلند مرتبه اعتماد کن. ـبه پیغمبر صلى الله علیه و آله متوسل شو که هر کار سخت و بزرگ موقعیکه به پیغمبر توسل جسته شود آسان گردد. ـموقعیکه امر بزرگى پیشامد میکند بى تابى مکن چه بسا که خداوند را لطفهاى پوشیدهاى باشد. (8) تجوع فان الجوع من عمل التقى ترجمه ـخود را گرسنه نگهدار زیرا که گرسنگى از عمل پرهیزکارى است و آنکه گرسنگى طولانى کشد بزودى روزى سیر گردد. ـو از گناهان کوچک دورى گزین و مرتکب آنها مباش زیرا گناهان کوچک روزى جمع شوند (و گناه بزرگ گردند) . (9) تؤمل فى الدنیا طویلا و لا تدرى ترجمه ـدر دنیا آرزوى دراز میکنى در حالیکه نمیدانى چون تاریکى شبى فرا رسدآیا تا طلوع فجر زنده میمانى یا نه. ـپس چقدر اشخاص تندرست بدون آفت مردند و چقدر بیمارانى سالهاى سال زندگى کردند. ـو چه بسا جوانى که با امن و امان شب و صبح میکند در حالیکه کفنهاى او بافته شده و او نمىداند. (10) لک الحمد یا ذا الجود و المجد و العلى ترجمه ـحمد و ستایش مخصوص تست اى صاحب جود و بزرگى و علو که پاک و منزهى تو بهر که خواهى عطا کنى و یا منع نمائى. ـاى معبود و آفریننده و نگهدارنده و پناهگاه من،در هر سختى و آسانى بسوى تو پناه مىبرم .ـاى خداى من اگر خطا و گناه من بزرگ و بسیار است عفو تو از گناه من بزرگتر و وسیعتر است. ـاى خداى من تو حال مرا و فقر و فاقه مرا مىبینى در حالیکه تو مناجات آهسته و پنهانى مرا میشنوى. ـاى خداى من مرا از عذاب خود پناهم ده که من اسیر و خوار و خائفى هستم که براى تو خضوع و فروتنى میکنم. ـاى معبود من اگر هزار سال مرا عذابم کنى رشته امید من از تو بریده نخواهد شد. ـاى خداى من گناهان من از کوه گذشت و بالا گرفت و عفو و گذشت تو از گناه من بزرگتر و بلندتر است. ـاى خداى من لغزش مرا ببخش و گناهم را پاک کن که من بگناه خود اقرار دارم و (بدرگاه تو) خائف و زارى کنندهام. ـاى معبود من اگر مرا ناامید کنى و از خود برانى اى پروردگار من چارهام چیست و چکار بکنم؟ ـاى خداى من کسیکه پیمان دوستى با تو بسته در شب بیدار است با تو راز گوید و ترا میخواند در حالیکه شخص غافل خوابیده است. ـاى خداى من مرا بدین احمد صلى الله علیه و آله مبعوث کن در حالیکه توبه کننده و پرهیزکار و براى تو فرمانبردار و خاضع باشم. ـاى خداى من و اى مولاى من مرا از شفاعت کبراى او محروم مکن که این شفاعت مقبول تو است . ـو تا موحدى ترا میخواند و نیکان بدرخانه تو با تو راز گویند و خضوع و تواضع کنند براى او درود بفرست. (11) لیس الجمال با ثواب تزینها ترجمه ـزیبائى و جمال آن نیست که با لباسهاى فاخر آنرا زینت دهى هر آینه زیبائى،زیبائى علم و ادب است. ـیتیم آنکسى نیست که پدرش مرده باشد بلکه یتیم (حقیقى) یتیم عقل و حسب است. (12) محمد النبى اخى و صنوى ترجمه ـمحمد پیغمبر صلى الله علیه و آله برادر و قرین من است و حمزه سید الشهداء عم من است . ـو جعفر طیار که (در بهشت) با فرشتگان پرواز میکند برادر من است.ـو فاطمه دختر پیغمبر صلى الله علیه و آله زوجه من است که گوشت و خون او آمیخته بگوشت و خون من است. ـو نوادههاى پیغمبر صلى الله علیه و آله (حسنین علیهما السلام) دو فرزند من از فاطمهاند پس کدام یک از شما مانند من هستید؟ ـبر همه شما در اسلام آوردن سبقت گرفتم در حالیکه نوجوانى بودم که هنوز بحد بلوغ نرسیده بودم. ـو من در کودکى (با پیغمبر صلى الله علیه و آله) نماز خواندم و در حالیکه در شکم مادرم بودم بنبوت او اقرار نمودم. ـمن آنمردى هستم که نمیتوانید (خدمات او را) انکار کنید چه در روز جنگ و چه در موقع صلح. ـو رسول خدا صلى الله علیه و آله در غدیر خم براى من ولایتش را بر شما واجب نمود. ـپس واى بحال کسى و باز واى بحال کسى و واى بحال کسى که فرداى قیامت خدا را ملاقات کند و در باره من ستم کرده باشد. خاتمهـنگارنده با عرض هزاران پوزش و معذرت به پیشگاه مولاى متقیان و امیر مؤمنان بنگارش کتاب خاتمه داده و بار دیگر با زبان عجز و لابه بعدم توانائى خود در مورد معرفى حضرتش (کما هو حقه) اقرار و اعتراف مىنماید و انتظار دارد که آنجناب با کرم و فتوت مخصوصه خود این اثر ناچیز را مورد قبول قرار داده و اعتذار مؤلف عاصى را نیز پذیرفته و از شفاعتشان بى نصیب نفرمایند چه نگارنده با وجود خطاها و گناهان فراوانى که دارد بنا بمفاد حدیث شریف نبوى (حب على حسنة لا تضر معها سیئة) بخود نوید میدهد که از چنین موهبت عظیمى و امتیازى که خداوند منان براى تکریم و تعظیم مقام شامخ مولاى متقیان بآنجناب و دوستانش عطاء فرموده است برخوردار شود لذا با استفاده از ابیات قصیده نیر مرحوم بحضرتش چنین عرضه میدارد یا ابا الحسن یا امیر المؤمنین: پىنوشتها: (1) معاویه نامهاى بعلى علیه السلام نوشته بود که من داراى فضائل زیدى هستم پدرم در جاهلیت رئیس قریش بود و من خال المؤمنین و کاتب وحى پیغمبر صلى الله علیه و آله بودم،على علیه السلام در پاسخ نامه او اشعار فوق ر براى وى فرستادم وقتى معاویه آنرا خواند گفت این نامه را از اهل شام مخفى دارید تا به پسر ابیطالب مایل نشوندـاحتجاج طبرسى جلد 1 ص .266 شنبه 92/2/7 .:. 11:14 صبح .:. محمد محمدپور حسین آبادی
یاعلی بگو و نظربده ( یاعلی)
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
|
روزشمار غدیر روزشمار فاطمیه اوقات شرعی |
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به محمد محمدپور حسین آبادی آن می باشد.
|