حدیث موضوعی اردیبهشت 1392 - امام علی(ع) صدای عدالت انسانی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امام علی(ع) صدای عدالت انسانی
بذره ، گـر نظـر لطـف بـو تـراب کـند / به آسمان رود و کـار آفـتـاب کـند 
ثامن تم
طراح قالب
ثامن تـــم
روزشمار محرم عاشورا

در می‌زنیم و پس از چند لحظه، در گشوده می‌شود. قامت رعنا و چهره معصوم و مهربان مادر همسرم، در چارچوب در ظاهر می‌شود با همان لبخند محجوب و آرامش‌بخش همیشگی.

 

همزمان با فرارسیدن سیزدهم جمادی‌الثانی و سالروز وفات خانم «ام‌البنین» مادر گرامی علمدار کربلا، ماجرای ازدواج آن بانوی بزرگوار با امام علی(ع) از کتاب «ماه به روایت آه» به قلم ابوالفضل زرویی نصرآباد روایت می‌شود. 

راوی این داستان، «لبابه» همسر حضرت عباس(ع) است.

مهربان‌تر از مادر، محرم‌تر از خواهر، مقاوم‌تر از کوه، زیباتر از حور و روح‌نوازتر از نسیم صبح... این صفات نادره، تنها چند شاخه گل از گلستان وجود مادر همسرم، فاطمه ام‌‌البنین است. آن قدر مؤدب و محجوب و آرام است که جز به وقت ضرورت سخن نمی‌گوید و در عین هیمنه و شکوهمندی، چنان لطیف و نجیب است که بی‌ترس از ملامت و سرزنش، می‌توانی ساعت‌ها با او سخن بگویی و به تمام اشتباهات و خطاهایت اعتراف کنی.

برای مشاهده ادامه مطلب اینجا کلیک کنید...

پنج شنبه 92/2/5 .:. 3:21 عصر .:. محمد محمدپور حسین آبادی یاعلی بگو و نظربده ( یاعلی)

مولای من علی

مجتمعین ولى کربیضة الغنم فلما نهضت بالامر نکثت طائفة و مرقت اخرى و قسط آخرون. 

(خطبه شقشقیه) 

پس از کشته شدن عثمان مسلمین در مسجد پیغمبر صلى الله علیه و آله جمع شده و درباره تعیین خلیفه بگفتگو پرداختند،اعمال و رفتار دوازده ساله عثمان آنها را کاملا بیدار کرده بود پیش خود گفتند که امور خلافت را باید بدست کسى سپرد که حقیقة از عهده انجام آن بر آید . 

در آنمیان عمار یاسر و مالک اشتر و رفاعة بن رافع و چند نفر دیگر که بیش از سایرین شیفته خلافت على علیه السلام بودند صحبت نموده و مردم را براى بیعت آنحضرت آماده ساختند. 

این چند نفر با خطابه‏هاى دلنشین و سخنان مستدل اعمال خلفاى سابقه را تجزیه و تحلیل کرده و نتیجه سرپیچى آنها را از دستورات رسول اکرم صلى الله علیه و آله در مورد خلافت على علیه السلام بمسلمین تذکر داده و سبقت و مجاهدت آنحضرت را در اسلام و قرابتش را نسبت برسول اکرم بدانها یاد آور شدند و بالاخره اذهان و افکار عمومى را بر یک سلسله حقایق و واقعیات روشن ساختند بطوریکه در پایان سخن آنها همه مسلمین اعم از مهاجر و انصار یکدل و یکزبان براى بیعت على علیه السلام آماده گردیدند،آنگاه از مسجد خارج شده و رو بخانه آنجناب آورده واظهار کردند یا على عثمان را کشتند و اکنون جامعه مسلمین بدون خلیفه میباشد دست خود بگشاى تا با تو بیعت کنیم که سزاوارتر از تو کسى براى این امر مهم وجود ندارد و عموم مسلمین نیز از صمیم قلب حاضرند که طوق بیعت ترا در گردن خود اندازند. 

على علیه السلام فرمود دست از من بردارید و دیگرى را براى این کار انتخاب کنید من نیز مثل یکى از شما باو اطاعت میکنم و در هر حال من براى شما وزیر باشم بهتر است که امیر باشم. 

مسلمین گفتند اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله از تو تقاضا دارند که دعوت آنها را اجابت فرمائى. 

برای مشاهده ادامه مطلب اینجا کلیک کنید...

چهارشنبه 92/2/4 .:. 10:11 صبح .:. محمد محمدپور حسین آبادی یاعلی بگو و نظربده ( یاعلی)

عبد الرحمن بن عوف با اینکه در موقع بیعت با عثمان شرط کرده بود که بسنت رسول خدا صلى الله علیه و آله و روش شیخین رفتار کند ولى عثمان پس از آنکه در مسند خلافت نشست بر خلاف سنت پیغمبر و روش شیخین رفتار نمود. (1)

عثمان بنى امیه را که در رأس آنها ابوسفیان قرار گرفته بود از جهت مال و مقام خرسند نمود و ابوسفیان در مجلسى که عثمان از بزرگان بنى امیه تشکیل داده بود اظهار نمود که این گوى خلافت را مانند توپ بازى بهمدیگر رد کنید تا دست دیگرى نیفتد و این خلافت همان زمامدارى و حکومت بشرى است و من هرگز به بهشت و دوزخ ایمان ندارم (2) .

عثمان دارائى بیت المال را میان خویشاوندان خود بمصرف رسانید و حکام و فرمانداران را بدون توجه بصلاحیت آنان از خاندان خویش تعیین و انتخاب نمود.مردم شهرستانها از دست حکام عثمان بستوه آمده و چندین بار شکایت آنها را باصحاب پیغمبر صلى الله علیه و آله و حتى بخود عثمان نمودند ولى این شکایتها تأثیرى در وضع حال و روش او نکرد و در ترک اعمال خود سرانه و خلاف شرع وى مؤثر واقع نشد لذا مسلمین در صدد جلوگیرى از کارهاى ناشایست او شدند و بعمال و حکام وى تمکین ننمودند.

اعمال خلاف عثمان و بذل و بخشش‏هاى وى بقوم و خویشانش که همه از مال مردم صورت میگرفت اصحاب پیغمبر صلى الله علیه و آله را سخت خشمگین نمود لذا گرد هم جمع شده و بمشورت پرداختند و بالاخره تصمیم گرفتند که ابتداء تمام کارهاى ناشایسته عثمان و فرماندارانش را بنویسند و او را از عواقب اینگونه کردارهاى ناپسند باز دارند و اگر نامه مؤثر واقع نشد او را عزل نمایند.

برای مشاهده ادامه مطلب اینجا کلیک کنید...

چهارشنبه 92/2/4 .:. 10:8 صبح .:. محمد محمدپور حسین آبادی یاعلی بگو و نظربده ( یاعلی)

یا علی مدد

انت اخى و وزیرى و وارثى و خلیفتى من بعدى.

کفایة الطالب ص 205 (حدیث نبوى)

همچنانکه در فصل گذشته آیاتى که در باره ولایت و برترى على علیه السلام نازل شده از کتب عامه استخراج و ثبت گردید در این فصل نیز اغلب باحادیث نبوى از کتب معتبره اهل سنت اشاره میگردد تا هر گونه راه عذر و بهانه‏اى براى آنان مسدود باشد.

1ـحدیث غدیر:علماء و مفسرین از عامه و خاصه نوشته‏اند که پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله موقع مراجعت از حجة الوداع در غدیر خم توقف نموده و پس از ایراد خطبه بمردم فرمود آیا من نسبت بشما اولى بتصرف نیستم؟عرض کردند چرا فرمود من کنت مولاه فهذا على مولاه .یعنى هر کس که من مولا و صاحب اختیار او هستم این على مولاى او خواهد بود و بدین ترتیب او را بولایت و پیشوائى مردم منصوب گردانید(1) .

2ـحدیث منزلت:احمد بن حنبل و شیخ سلیمان بلخى و ابن صباغ مالکى و دیگران نوشته‏اند که پیغمبر صلى الله علیه و آله بعلى علیه السلام فرمود:انت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى (2) .

یعنى تو از من بمنزله هارونى از موسى جز اینکه پس از من پیغمبرى نخواهد بود،بحرانى در کتاب غایة المرام یکصد حدیث از عامه و هفتاد حدیث از خاصه دراینمورد نقل کرده است (3) .

برای مشاهده ادامه مطلب اینجا کلیک کنید...

سه شنبه 92/2/3 .:. 7:55 عصر .:. محمد محمدپور حسین آبادی یاعلی بگو و نظربده ( یاعلی)

لا ابقانى الله لمعضلة لم یکن لها ابو الحسن. 

(عمر بن خطاب) 

على علیه السلام در مدت خلافت ابوبکر و عمر و عثمان که قریب 25 سال بطول انجامید اگر چه ظاهرا خود را کنار کشیده و خانه نشین شده بود ولى در مسائل غامض علمى و قضائى و سیاسى که خلفاى مزبور را عاجز و درمانده میدید براى حفظ اسلام و روشن نمودن حقایق دینى خطاها و لغزشهاى آنها را تذکر داده و راهنمائى میفرمود و همگان را از رأى صائب خود بهره‏مند میساخت و چه بسا که خلفاء ثلاثه شخصا در حل معضلات از او استمداد مى‏جستند و اگر على علیه السلام دخالت نمیکرد جنبه علمى اسلام بعلت نادانى و آشنا نبودن خلفاء بحقیقت امر صورت واقعى خود را از دست میداد،براى نمونه بچند مورد ذیلا اشاره میگردد. 

1ـدر زمان خلافت ابوبکر مردى شراب خورده بود ابوبکر دستور داد او را حد بزنند،مرد شرابخوار گفت من از حرمت خمر بى خبر بودم و الا مرتکب نمیشدم،ابوبکر مردد و متحیر ماند و موضوع را با على علیه السلام در میان نهاد حضرت فرمود هنگامیکه مهاجر و انصار جمع هستند یک نفر با صداى بلند از آنها سؤال کند که آیا کسى از شما حرمت خمر را باین شخص گفته یا نه؟ 

اگر دو نفر شهادت دادند حد بزنند و الا او را بحال خود وا گذارند،ابوبکر بهمین نحو عمل نمود و کسى شهادت نداد معلوم شد که آنمرد در دعوى خود راستگو بوده است لذا از جرم وى چشم پوشى شد و او را گفتند توبه کن که دیگر چنین‏کارى نکنى. 

2ـیکى از علماى یهود بنزد ابوبکر آمده و گفت آیا تو جانشین پیغمبر این امت هستى؟گفت آرى! 

یهودى گفت ما در توراة دیده‏ایم که جانشینان پیغمبران در میان امت آنان دانشمندترین امت باشند پس مرا آگاه گردان که خداى تعالى کجا است آیا در آسمان است یا در زمین؟ 

ابوبکر گفت او در آسمان و بر عرش است،یهودى گفت در اینصورت زمین از وجود خدا خالى است و بنا بقول تو در جائى هست و در جائى نیست!

  جهت مشاهده ادامه مطلب اینجا کلیک کنید...

سه شنبه 92/2/3 .:. 7:47 عصر .:. محمد محمدپور حسین آبادی یاعلی بگو و نظربده ( یاعلی)

فی الله و للشورى،متى اعترض الریب فى مع الاول منهم حتى صرت اقرن الى هذه النظائر،لکنى اسففت اذ اسفوا و طرت اذ طاروا.

(خطبه شقشقیه)

ابوبکر پس از دو سال و چند ماه خلافت رنجور و بیمار شد و بپاس زحماتى که عمر در مورد تثبیت خلافت او متحمل شده بود او نیز زمینه را براى خلافت عمر بعد از خود آماده کرد و مخالفین را نیز قانع نمود،جمعى از صحابه را بحضور طلبید و عمر را در حضور آنها بجانشینى خود منصوب نمود و در روز وفات ابوبکر عمر بمسند خلافت نشست (سال 13 هجرى) و پس از دفن ابوبکر عمر بمسجد رفت و مردم را از خلافت خود آگاه ساخته و از آنها بیعت گرفت و بغیر از على علیه السلام که از بیعت او خودارى کرده بود بقیه مسلمین خواه ناخواه با او بیعت نمودند.

خلافت عمر ده سال و شش ماه طول کشید و در اینمدت دائما با دو کشور بزرگ ایران و روم در حال جنگ بود.

چون مدت عمرش سپرى شد و بدست ابولؤلؤ نامى زخمى گردید براى انتخاب خلیفه بعد از خود شش نفر را بحضور طلبید و موضوع خلافت را بصورت شورى میان آنها محدود نمود.

این شش نفر عبارت بودند از على علیه السلام،طلحه،زبیر،عبد الرحمن‏ابن عوف،عثمان،سعد وقاص.آنگاه ابوطلحه انصارى را با پنجاه نفر از انصار مأمور نمود که پشت در خانه‏اى که در آنجا اعضاى شورا بحث و گفتگو میکنند ایستاده و منتظر اقدامات آنها باشد،اگر پس از خاتمه سه روز پنج نفر بانتخاب یکى از آن شش تن موافق شدند و یکى مخالفت کرد گردن نفر مخالف را بزند و اگر چهار نفر از آنها بیک نفر رأى موافق دهند و دو نفر مخالفت کنند سر آن دو نفر را با شمشیر برگیرند و اگر براى انتخاب یکى از آنان هر دو طرف (موافق و مخالف) مساوى شدند نظر آن سه نفر که عبد الرحمن بن عوف جزو آنهاست صائب بوده و سه نفر دیگر را در صورت مخالفت گردن بزنند و اگر پس از خاتمه سه روز رأى آنها بچیزى تعلق نگرفت و همه با یکدیگر مخالفت کردند هر شش تن را گردن بزنند و سپس مسلمین براى خود خلیفه‏اى انتخاب نمایند!!!

برای مشاهده ادامه مطلب اینجا کلیک کنید...

سه شنبه 92/2/3 .:. 7:44 عصر .:. محمد محمدپور حسین آبادی یاعلی بگو و نظربده ( یاعلی)

اما و الله لقد تقمصها ابن ابى قحافة و انه لیعلم ان محلى منها محل القطب من الرحى،ینحدر عنى السیل و لا یرقى الى الطیر. 

(نهج البلاغه خطبه شقشقیه) 

على علیه السلام هنوز از غسل و تکفین جسد مطهر پیغمبر اکرم فارغ نشده بود که کسى وارد شد و گفت یا على عجله کن که مسلمین در سقیفه بنى ساعده جمع شده و مشغول انتخاب خلیفه هستند.على علیه السلام فرمود سبحان الله!این جماعت چگونه مسلمان میباشند که هنوز جنازه پیغمبر دفن نشده در فکر ریاست و حب جاه هستند؟هنوز على علیه السلام سخن خود را تمام نکرده بود که شخص دیگرى رسید و گفت امر خلافت خاتمه یافت،ابتداء کار مهاجر و انصار بنزاع کشید و بالاخره کار خلافت بر ابوبکر قرار گرفت و جز معدودى از طایفه خزرج تمام مردم با وى بیعت کردند. 

على علیه السلام فرمود:دلیل انصار بر حقانیت خود چه بود؟عرض کرد چون نبوت در خاندان قریش بود آنها نیز مدعى بودند که امامت هم باید از آن انصار باشد ضمنا خدمات و فداکاریهاى خود را در مورد حمایت از پیغمبر و سایر مهاجرین حجت میدانستند. 

على علیه السلام فرمود چرا مهاجرین نتوانستند جواب مقنعى بانصار بدهند؟عرض کرد جواب قانع کننده انصار چگونه است؟ 

على علیه السلام فرمود:مگر انصار فراموش کردند که پیغمبر صلى الله علیه و آله دفعات زیاد مهاجرین را خطاب کرده و میفرمود که انصار را عزیز بدارید و از بدان آنها در گذرید،این فرمایش پیغمبر دلیل اینست که انصار را بمهاجرین سپرده است و اگر آنها شایسته خلافت بودند مورد وصیت قرار نمیگرفتند بلکه پیغمبر مهاجرین را بآنها توصیه میفرمود. 

آنگاه فرمود:مهاجرین به چه نحو استدلال کردند؟ 

عرض کرد سخن بسیار گفتند و خلاصه کلام آنها این بود که ما از شجره رسول خدائیم و بکار خلافت از انصار نزدیکتریم. 


على علیه السلام فرمود:چرا مهاجرین روى حرف خودشان ثابت نیستند اگر آنها از شجره رسول خدایند من ثمره آن شجره هستم،چنانچه نزدیکى به پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم دلیل خلافت باشد من که از هر جهت به پیغمبر از همه نزدیکترم. 

برای مشاهده ادامه مطلب اینجا کلیک کنید...

سه شنبه 92/2/3 .:. 7:40 عصر .:. محمد محمدپور حسین آبادی یاعلی بگو و نظربده ( یاعلی)

فان کنت بالشورى ملکت امورهم فکیف بهذا و المشیرون غیب و ان کنت بالقربى حججت خصیمهم فغیرک اولى بالنبى و اقرب. 

در حینى که على علیه السلام و چند تن از بنى‏هاشم مشغول غسل و دفن جسد مطهر پیغمبر بودند تنى چند از مسلمین انصار و مهاجر در یکى از محله‏هاى مدینه در سایبان باغى که متعلق بخانواده بنى ساعده بود اجتماع کردند،شاید این محل که از آنروز مسیر تاریخ جامعه مسلمین را عوض نمود تا آن موقع چندان اهمیتى نداشته است. 

ثابت بن قیس که از خطباى انصار بود سعد بن عباده و چند نفر از اشراف دو قبیله اوس و خزرج را برداشته و باتفاق آنها رو بسوى سقیفه بنى ساعده نهاد و در آنجا میان دو طائفه مزبور در موضوع انتخاب خلیفه اختلاف افتاد و این اختلاف بنفع مهاجرین تمام گردید. 

از طرف دیگر یکى از مهاجرین اجتماع انصار را بعمر خبر داد و عمر هم فورا خود را بابوبکر رسانید و او را از این موضوع آگاه نمود،ابوبکر نیز چند نفر را پیش ابو عبیده فرستاد تا او را نیز از این جریان باخبر سازند و بالاخره این سه تن با عده دیگرى از مهاجرین به سقیفه شتافته و در حالیکه گروه انصار سعد بن‏عباده را برسم جاهلیت مى‏ستودند بر آنها وارد شدند. (1) 

خوبست جریان اجتماع سقیفه را که دستاویز اصلى اهل سنت است شرح و توضیح دهیم تا باصل مطلب برسیم. 

برای مشاهده ادامه مطلب اینجا کلیک کنید...

سه شنبه 92/2/3 .:. 7:37 عصر .:. محمد محمدپور حسین آبادی یاعلی بگو و نظربده ( یاعلی)

رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم پس از مراجعت از حجة الوداع بمدینه لشگرى بفرماندهى اسامة بن زید تجهیز کرد و دستور داد که براى جنگ با دشمنان دین بسوى شام حرکت کنند و چون بر حضرتش معلوم شده بود که بزودى رخت از این جهان بر بسته و بملاقات پروردگار خویش خواهد شتافت براى اینکه پس از رحلت وى در امر خلافت و جانشینى على علیه السلام که آنرا در غدیر خم باطلاع مسلمین رسانیده بود از ناحیه بعضى‏ها مخالفت و کار شکنى نشود دستور فرمود گروهى از مهاجر و انصار از جمله ابوبکر و عمر و ابو عبیده نیز با لشگر اسامه بسوى شام بروند تا در موقع رحلت آنحضرت در مدینه حضور نداشته باشند ولى بطوریکه مورخین نوشته‏اند آنها از این دستور تخلف ورزیده و بلشگر اسامه نپیوستند. 

در همان روزها آنحضرت بیمار شد و ابتداء در منزل ام السلمه و بعد هم در منزل عایشه بسترى گردید و مسلمین بعیادت او میرفتند و رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نیز آنها را نصیحت میفرمود و مخصوصا درباره عترت و خاندان خویش بآنان توصیه مینمود. 

در یکى از روزها که با حال بیمارى براى اداى نماز بمسجد رفته بود چشمش بابوبکر و عمر افتاد و از آنها توضیح خواست که چرا با اسامه نرفتید؟ابوبکر گفت‏من در لشگر اسامه بودم برگشتم که از حال شما باخبر شوم!عمر نیز گفت من براى این نرفتم که دوست نداشتم حال شما را از سوارانى که از مدینه بیرون میآیند بپرسم خواستم خود از نزدیک نگران حال شما باشم !پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود بلشگر اسامه بپیوندید و فرمایش خود را سه مرتبه تکرار کرد (ولى آنها نرفتند) (1) . 

برای مشاهده ادامه مطلب اینجا کلیک کنید...

سه شنبه 92/2/3 .:. 7:35 عصر .:. محمد محمدپور حسین آبادی یاعلی بگو و نظربده ( یاعلی)

ینادیهم یوم الغدیر نبیهم‏ 
بخم و اسمع بالنبى منادیا  
فقال له قم یا على و اننى‏ 
رضیتک من بعدى اماما و هادیا

(حسان بن ثابت)

در سال دهم هجرى پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله از مدینه حرکت و بمنظور اداى مناسک حج عازم مکه گردید،تعداد مسلمین را که در این سفر همراه پیغمبر بودند مختلف نوشته‏اند ولى مسلما عده زیادى بالغ بر چند هزار نفر در رکاب پیغمبر بوده و در انجام مراسم این حج که به حجة الوداع مشهور است شرکت داشتند.نبى اکرم صلى الله علیه و آله پس از انجام مراسم حج و مراجعت از مکه بسوى مدینه روز هجدهم ذیحجه در سرزمینى بنام غدیر خم توقف فرمودند زیرا امر مهمى از جانب خداوند بحضرتش وحى شده بود که بایستى بعموم مردم آنرا ابلاغ نماید و آن ولایت و خلافت على علیه السلام بود که بنا بمفاد و مضمون آیه شریفه زیر رسول خدا مأمور تبلیغ آن بود:

یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس. (1)

اى پیغمبر آنچه را که از جانب پروردگارت بتو نازل شده (بمردم) برسان و اگر (این کار را) نکنى رسالت او را نرسانیده‏اى و (بیم مدار که) خداوند ترا از (شر) مردم نگهمیدارد .پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله دستور داد همه حجاج در آنجا اجتماع نمایند و منتظر شدند تا عقب ماندگان برسند و جلو رفتگان نیز باز گردند.

مگر چه خبر است؟

برای مشاهده ادامه مطلب اینجا کلیک کنید...

سه شنبه 92/2/3 .:. 7:31 عصر .:. محمد محمدپور حسین آبادی یاعلی بگو و نظربده ( یاعلی)
.:.  کدنویسی : وبلاگ اسکین  .:.  گرافیک : ثامن تم  .:.
روزشمار غدیر
درباره نویسنده وبلاگ

باسلام.بنده محمد محمدپور حسین آبادی متولد شهریور 1370 دانشجوی مقطع کارشناسی رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه آزاد واحد کرج هستم. این وبلاگ رو به پیشنهاد دکتر احمد شفازاده، مدرس درس تفسیر موضوعی نهج البلاغه راه انداختم و زیر نظر ایشان وبلاگم رو به روزرسانی می کنم. امیدوارم بتونم یه قطره کوچک از دریای بزرگی و علم مولای خوبیها حضرت علی(ع) رو تو این وبلاگ قرار بدم. به این امید که شامل الطاف الهی قرار بگیریم...یاعلی
آمار یا علی های وبلاگ


یا علی های امروز: 17
یا علی های دیروز: 10
کل یاعلی ها: 154901
روزشمار فاطمیه اوقات شرعی